غم و غصه


حالمان بد نیست کم غم می خوریم


کم که نه هر روز کم کم می خوریم


آب می خواهم سرابم می دهند


عشق می خواهم عذابم می دهند


خنجری بر قلب بیمارم زدند


بی گناهی بودم و دارم زدند


بعد از این با بی کسی خو می کنم


هر چه در دل داشتم رو می کنم


درد می بارد چو بر تن می کنم


طالعم شوم است، باور می کنم


خنجری نامرد بر پشتم نشست


از غم نا مردمی پشتم شکست






نظرات 2 + ارسال نظر
masoud یکشنبه 18 اسفند 1392 ساعت 11:10 http://purelove67.blogsky.com

به سلامتیه هرکی زدیم ، رفت

بزنیم به سلامیته



غم . . .



شاید اونم رفت....!

بانویی در دور دست شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 22:53 http://zanitanhawador.blogfa.com/

اگه زیر نویس کنید نوته ها از کیه خیلی خوبه..قانون کپی پیس هم رعایت میشه ممنون

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.