حالمان بد نیست کم غم می خوریم
کم که نه هر روز کم کم می خوریم
آب می خواهم سرابم می دهند
عشق می خواهم عذابم می دهند
خنجری بر قلب بیمارم زدند
بی گناهی بودم و دارم زدند
بعد از این با بی کسی خو می کنم
هر چه در دل داشتم رو می کنم
درد می بارد چو بر تن می کنم
طالعم شوم است، باور می کنم
خنجری نامرد بر پشتم نشست
از غم نا مردمی پشتم شکست
به سلامتیه هرکی زدیم ، رفت
بزنیم به سلامیته
غم . . .
شاید اونم رفت....!
اگه زیر نویس کنید نوته ها از کیه خیلی خوبه..قانون کپی پیس هم رعایت میشه ممنون