سیگار را بر لبـ می گذارمـ...
نیازیـ بهـ کبریتـ نیستـ،
همینـ کهـ بهـ دردهایمـ فکر کنمـ
خودشـ آتشـ می گیرد..
تا وقتیـ کهـ باهامـ بود میـ گفتـ نترسـ منـ باهاتمــ ،
وقتیـ داشتـ می رفتـ گفتـ نترسـ تنهاییـ کهـ ترسـ ندارهـ ؟
زمستان خسته شد از بی بهاری @
دلم سخت می تپد از بی قراری @
دو چشمم خیره شد بر جاده ی سرد @
چقدر سخت است این چشم انتظاری @